داستان حضرت یونس در قرآن
سوره چهار نسا
ما همچنانكه به نوح و پيامبران بعد از او وحى كرديم به تو [نيز] وحى كرديم و به ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط و عيسى و ايوب و يونس و هارون و سليمان [نيز] وحى نموديم و به داوود زبور بخشيديم (163) سوره شش انعام
|
|
سوره ده یونس
چرا هيچ شهرى نبود كه [اهل آن] ايمان بياورد و ايمانش به حال آن سود بخشد مگر قوم يونس كه وقتى [در آخرين لحظه] ايمان آوردند عذاب رسوايى را در زندگى دنيا از آنان برطرف كرديم و تا چندى آنان را برخوردار ساختيم (98) |
و اگر پروردگار تو مى خواست قطعا هر كه در زمين است همه آنها يكسر ايمان مى آوردند پس آيا تو مردم را ناگزير مىكنى كه بگروند (99) |
سوره سی وهفت صافات
و در حقيقت يونس از زمره فرستادگان بود (139) |
آنگاه كه به سوى كشتى پر بگريخت (140) |
پس [سرنشينان] با هم قرعه انداختند و [يونس] از باختگان شد (141) |
[او را به دريا افكندند] و ماهى او را بلعيد در حالى كه او نكوهش گر خويش بود (142) |
و اگر او از زمره تسبيح كنندگان نبود (143) |
قطعا تا روزى كه برانگيخته مىشوند در شكم آن [ماهى] مى ماند (144) |
پس او را در حالى كه ناخوش بود به زمين خشكى افكنديم (145) |
و بر بالاى [سر] او درختى از [نوع] كدوبن رويانيديم (146) |
و او را به سوى يكصدهزار [نفر از ساكنان نينوا] يا بيشتر روانه كرديم (147) |
پس ايمان آوردند و تا چندى برخوردارشان كرديم (148) |
سوره شصت وهشت قلم
پس در [امتثال] حكم پروردگارت شكيبايى ورز و مانند همدم ماهى [=يونس] مباش آنگاه كه اندوه زده ندا درداد (48) |
اگر لطفى از جانب پروردگارش تدارك [حال] او نمىكرد قطعا نكوهش شده بر زمين خشك انداخته مىشد (49) |
پس پروردگارش وى را برگزيد و از شايستگانش گردانيد (50) |
داستانهای دیگر در قرآن مبین
داستان حضرت مریم
داستان حضرت لوط
داستان حضرت خضر وحضرت موسی
داستان اصحاب کهف
داستان عزیز پیامبر
داستان حضرت یونس
داستان حضرت سلیمان
داستان حضرت زکریا
داستان هاروت وماروت
داستان سر بریدن گاو به دستور خداوند
داستان ذوالقرنین کوروش کبیر
داستان اندرز لقمان حکیم