هامان وزیر فرعون
سوره بیست وهشت قصص
و در زمين قدرتشان دهيم و [از طرفى] به فرعون و هامان و لشكريانشان آنچه را كه از جانب آنان بيمناك بودند بنمايانيم (6)
و به مادر موسى وحى كرديم كه او را شير ده و چون بر او بيمناك شدى او را در نيل بينداز و مترس و اندوه مدار كه ما او را به تو بازمىگردانيم و از [زمره] پيمبرانش قرار مىدهيم (7) |
پس خاندان فرعون او را [از آب] برگرفتند تا سرانجام دشمن [جان] آنان و مايه اندوهشان باشد آرى فرعون و هامان و لشكريان آنها خطاكار بودند (8) |
سوره بیست ونه عنکبوت
و قارون و فرعون و هامان را [هم هلاك كرديم] و به راستى موسى براى آنان دلايل آشكار آورد و[لى آنها] در آن سرزمين سركشى نمودند و [با اين همه بر ما] پيشى نجستند (39) |
و هر يك [از ايشان] را به گناهش گرفتار [عذاب] كرديم از آنان كسانى بودند كه بر [سر] ايشان بادى همراه با شن فرو فرستاديم و از آنان كسانى بودند كه فرياد [مرگبار] آنها را فرو گرفت و برخى از آنان را در زمين فرو برديم و بعضى را غرق كرديم و [اين] خدا نبود كه بر ايشان ستم كرد بلكه خودشان بر خود ستم مىكردند (40) |
سوره چهل غافر
به سوى فرعون و هامان و قارون [اما آنان] گفتند افسونگرى شياد است (24) |
پس وقتى حقيقت را از جانب ما براى آنان آورد گفتند پسران كسانى را كه با او ايمان آوردهاند بكشيد و زنانشان را زنده بگذاريد و[لى] نيرنگ كافران جز در گمراهى نيست (25) |
و فرعون گفت اى هامان براى من كوشكى بلند بساز شايد من به آن راهها برسم (36) |
راههاى [دستيابى به] آسمانها تا از خداى موسى اطلاع حاصل كنم و من او را سخت دروغپرداز مىپندارم و اين گونه براى فرعون زشتى كارش آراسته شد و از راه [راست] بازماند و نيرنگ فرعون جز به تباهى نينجاميد (37) |
و آن كس كه ايمان آورده بود گفت اى قوم من مرا پيروى كنيد تا شما را به راه درست هدايت كنم (38) |
اى قوم من اين زندگى دنيا تنها كالايى [ناچيز] است و در حقيقت آن آخرت است كه سراى پايدار است (39) |
هر كه بدى كند جز به مانند آن كيفر نمىيابد و هر كه كار شايسته كند چه مرد باشد يا زن در حالى كه ايمان داشته باشد در نتيجه آنان داخل بهشت مىشوند و در آنجا بىحساب روزى مىيابند (40) |
و اى قوم من چه شده است كه من شما را به نجات فرا مىخوانم و [شما] مرا به آتش فرا مىخوانيد (41) |
مرا فرا مىخوانيد تا به خدا كافر شوم و چيزى را كه بدان علمى ندارم با او شريك گردانم و من شما را به سوى آن ارجمند آمرزنده دعوت مىكنم (42) |
آنچه مرا به سوى آن دعوت مىكنيد به ناچار نه در دنيا و نه در آخرت [درخور] خواندن نيست و در حقيقت برگشت ما به سوى خداست و افراطگران همدمان آتشند (43) |
پس به زودى آنچه را به شما مىگويم به ياد خواهيد آورد و كارم را به خدا مىسپارم خداست كه به [حال] بندگان [خود] بيناست (44) |
پس خدا او را از عواقب سوء آنچه نيرنگ مىكردند حمايت فرمود و فرعونيان را عذاب سخت فرو گرفت (45) |
داستان هامان
وَقَالَ فِرْعَوْنُ یَا أَیُّهَا الْمَلأُ مَا عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَیْرِی فَأَوْقِدْ لِی یَا هَامَانُ عَلَى الطِّینِ فَاجْعَلْ لِی صَرْحًا لَعَلِّی أَطَّلِعُ إِلَى إِلَهِ مُوسَى وَإِنِّی لَأَظُنُّـهُ مِظـنَ الْكَاذِبِیـنَ (القصص:38)
فرعون گفت: «اى جمعیت اشراف! من خدایى جز خودم براى شما سراغ ندارم. (امّا براى تحقیق بیشتر،) اى هامان، برایم آتشى بر گل بیفروز (و آجرهاى محکم بساز)، و براى من برج بلندى ترتیب ده تا از خداى موسى خبر گیرم؛ هر چند من گمان مىکنم او از دروغگویان است
شرق شناسان سالهای طولانی به عنوان یك شبهه قوی ضد قرآنی تكرار می كردند كه آوردن اسم " هامان" به عنوان یكی از مقربان فرعون در دوران موسی یك خطای تاریخی است و تورات هنگامی از قصه موسی میگوید نامی از هامان نمی برد كما اینكه هیچ مورخ یونانی هم از او نامی نبرده و هیچ كدام از متون تاریخی كه از مصر قدیم حكایت می كنند نیز از اسم او یاد نمی كنند. این اسم تنها در سفر « استیر» تورات آمده ، همانجا كه می گوید در بابل پادشاهی حكومت می كرد كه « احشو بروش » نام داشت و او وزیری داشت به نام هامان . و این وزیر با یهودیانی كه در بابل بودند بدرفتاری می كرد اما بعد از ازدواج پادشاه با كنیزی زیبا و یهودی ، آن كنیز توانست موجب قتل وزیر و گرفتن انتقام یهودیان شود .به عبارت دیگر هامان در عهد فرعون و موسی در مصر زندگی نمی كرد بلكه تقریبا هزار سال بعد از وفات موسی در بابل زندگی می كرده و با این محاسبات بر این باورند كه قرآن دچار یك خطای تاریخی بزرگ شده است .دكتر عبدالجلیل شبلی امین ، از دانشمندان سابق مجمع تحقیقات اسلامی می گوید : « هیچ مانع منطقی وجود ندارد كه شخصی به نام هامان در دوران فرعون و موسی وجود داشته باشد و شخص دیگری نیز به همین اسم در عهد احشو برش پادشاه بابل .ایشان اشاره می كند كه داستان كنیزی به نام استیر و پادشاه و وزیرش هامان داستانی خیالی است و حقیقت ندارد او می افزاید : « قصه استیر در كتابی غیر از تورات نیامده و دو پیامبر به نام های « عزرا » و « نحمیا » كه از نخستین كسانی بودند كه از بابل بازگشتند وداستان سبی بابلی را نقل كرده اند هیچ اشاره ای به استیر نكرده و همچنین به این بخش از تورات به نام استیراشاره ای نداشته اند. هرودوت یونانی كه در زمان اگزسیس زندگی می كرده و زندگی نامه اش را نوشته نیز اشاره ای به استیر و داستانش نكرده و شاید استیر همان عشتار باشد ؛و در این صورت روشن می شود كه این قصه از اسطوره بابلی گرفته شده است . پاسخ كتاب « حقائق الاسلام فی مواجهه شبهات المشككین » پاسخی كوتاه است ، این كتاب می گوید : « هامان اسم شخص خاصی نیست بلكه لقبی است كه به معاون فرعون داده می شد ، همانطور كه فرعون لقبی بود برای حاكم و یا پادشاه مصر . اما بهترین توضیح در مورد موضوع هامان را دانشمند مسلمان فرانسوی « موریس بوكای » در كتاب خود با نام « موسی و فرعون » آورده است .ایشان هنگامی كه به بحث و بررسی قصه های یوسف و موسی علیها السلام آنطور كه در تورات آمده و مقایسه آن با آنچه در قرآن آمده می پردازد می گوید : نام هامان در قرآن به عنوان یكی از معماران و بناها آمده است اما كتاب مقدس چیزی از هامان در عهد فرعون نمی گوید ، من كلمه هامان را به زبان هیروگلیف ( زبان مصر باستان ) نوشتم و آن را به یكی از متخصصان مصر باستان نشان دادم اما نگذاشتم كه هیچگونه تاثیری از من بپذیرد و نگفتم كه این نام در قرآن آمده است بلكه گفتم كه این كلمه را در یك سند تاریخی عربی پیدا كردم كه قدمتش به قرن هفتم میلادی می رسد آن متخصص در پاسخم گفت : محال است كه این كلمه در هیچكدام از متون عربی قرن هفتم میلادی آمده باشد زیرا نوشته ها ی هیروگلیف تا آن زمان رمز گشایی نشده بود .برای آن كه در این مورد به حقیقت برسم به من پیشنهاد كرد كه به كتاب ( قاموس نامه های اشخاص در امپراتوری جدید ) تالیف (لامندرانك ) مراجعه كنم . به این قاموس مراجعه كردم و دیدم این كلمه به زبان هیروگلیف و همچنین آلمانی در آن كتاب آمده و در ترجمه آن آمده است « رئیس كارگران سنگ كن » و این اسم در آن زمان به كسی اطلاق می شد كه مسئولیت "اداره ساخت راه های بزرگ" را برعهده داشت از آن صفحه كتاب قاموس كپی برداری كردم و نزد متخصص كه به من مطالعه قاموس را پیشنهاد كرده بود رفتم و ترجمه آلمانی قرآن را باز كردم و اسم هامان را او نشان دادم ؛ او تعجب كرد و نتوانست چیزی بگوید . اگر اسم هامان زمان فرعون دركتابی قبل از قرآن و یا در كتاب مقدس ذكر می شد معترضان حق داشتند اما این اسم تا زمان نزول قرآن در هیچ متنی دیده نشده جز آثار سنگی مصر باستان ، آن هم به زبان هیروگلیف ، همانا ورود این اسم ، با این ناشناسی در قرآن تفسیری جز معجزه ندارد و نمی توان برایش دلیل دیگری یافت ، آری قرآن بزرگترین معجزه است . همانطور كه گفته شد هیچ مورخ و یا كتابی یا متنی وجود ندارد كه به شخصی به نام هامان كه در عهد موسی مقرب هارون باشد اشاره نكرده است و هیچكس اطلاعات زیادی در مورد مصر باستان ندارد ، زیرا حتی دانشمندان از خواندن نوشته های مصر باستان كه به زبان هیروگلیف نوشته شده بود عاجزند . زبان هیروگلیف به مرور زمان و پس از گسترش مسیحیت در مصر رو به نابودی نهاد تا اینكه تماما محو شد و آخرین متن مكتوب به این زبان متعلق به سال 394 میلادی بود و هیچكس نمی توانست به آن سخن بگوید و طرز خواندش را بداند . این وضع ادامه داشت تا سال 1822 كه دانشمند فرانسوی ( فراجیان فرانسوا شامبلیون) از این زبان وقتی كه متنی مكتوب از آن بر سنگ بزرگ ( Rosertta stone ) یافت شد رمزگشائی كرد .این سنگ توسط یكی از افسران فرانسوی در سال 1799 و در زمان حمله فرانسه به مصر در قریه رشید استان بحیره كشف شده است . بر روی این سنگ فرعون مصر و پیروزی هایش با سه زبان هیروگلیف ، دموتیك ( زبان عامیانه مصر باستان ) و یونانی مورد ستایش قرار گرفته اند تاریخ نوشتن آن نیز به سال 196 قبل از میلاد باز می گردد و وجود این زبانهای سه گانه به دانشمند فرانسوی كمك كرد كه از زبان هیروگلیف رمز گشایی كند .دانشمند یاد شده این متن را در كنار متن یونانی و آن متن هیروگلیفی دیگر قرار داد و به این وسیله توانست از خط هیروگلیفی رمز بگشاید زیرا متن یونانی دارای 54 سطر بوده و به راحتی خوانده می شد و این امر نشان می دهد كه این سه زبان در زمان حكومت بطالسه (لاكیتها یا بطلمیوسیان ) در مصر رواج داشته است .بعد از رمز گشایی از زبان هیروگلیف توانستیم از نوشته های موجود بر تعدادی از آثار سنگی بازمانده از مصر باستان به وجود شخصی مقرب به فرعون در عهد موسی پی ببریم كه مسئول ساخت و ساز بناها بوده و هامان نام داشته است . سنگی از سنگهای مصر باستان كه نام او بر آن ثبت شده است در موزه هوف در فینای شهر نمسا قرار دارد .
داستانهای دیگر در قرآن مبین
گفتا که ای بنده من تو از منی بسوی من خواهی گشت-----------------یکبار اگر توبه کنی بسوی نور خواهی گشت محقق و نویسنده: سیروس مجللی www.quran19.ir