داستان حضرت نوح
سوره سه آل عمران
به يقين خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهيم و خاندان عمران را بر مردم جهان برترى داده است (33) |
فرزندانى كه بعضى از آنان از (نسل) بعضى ديگرند و خداوند شنواى داناست (34) |
ما همچنانكه به نوح و پيامبران بعد از او وحى كرديم به تو (نيز) وحى كرديم و به ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط و عيسى و ايوب و يونس و هارون و سليمان (نيز) وحى نموديم و به داوود زبور بخشيديم (163)
و به او اسحاق و يعقوب را بخشيديم و همه را به راه راست درآورديم و نوح را از پيش راه نموديم و از نسل او داوود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون را (هدايت كرديم) و اين گونه نيكوكاران را پاداش مىدهيم (84)
سوره هفت اعراف
همانا نوح را به سوى قومش فرستاديم پس گفت اى قوم من خدا را بپرستيد كه براى شما معبودى جز او نيست من از عذاب روزى سترگ بر شما بيمناكم (59)
سران قومش گفتند واقعا ما تو را در گمراهى آشكارى مى بينيم (60) |
گفت اى قوم من هيچ گونه گمراهى در من نيست بلكه من فرستادهاى از جانب پروردگار جهانيانم (61) |
پيامهاى پروردگارم را به شما مى رسانم و اندرزتان مى دهم و چيزهايى از خدا مى دانم كه (شما) نمى دانيد (62) |
آيا تعجب كرديد كه بر مردى از خودتان پندى از جانب پروردگارتان براى شما آمده تا شما را بيم دهد و تا شما پرهيزگارى كنيد و باشد كه مورد رحمت قرار گيريد (63) |
پس او را تكذيب كردند و ما او و كسانى را كه با وى در كشتى بودند نجات داديم و كسانى را كه آيات ما را دروغ پنداشتند غرق كرديم زيرا آنان گروهى كور(دل) بودند (64) |
آيا تعجب كرديد كه بر مردى از خودتان پندى از جانب پروردگارتان براى شما آمده تا شما را هشدار دهد و به خاطر آوريد زمانى را كه (خداوند) شما را پس از قوم نوح جانشينان (آنان) قرار داد و در خلقت بر قوت شما افزود پس نعمتهاى خدا را به ياد آوريد باشد كه رستگار شويد (69) |
گفتند آيا به سوى ما آمده اى كه تنها خدا را بپرستيم و آنچه را كه پدرانمان مى پرستيدند رها كنيم اگر راست مى گويى آنچه را به ما وعده مى دهى براى ما بياور (70) |
گفت راستى كه عذاب و خشمى (سخت) از پروردگارتان بر شما مقرر گرديده است آيا در باره نامهايى كه خود و پدرانتان (براى بتها) نامگذارى كرده ايد و خدا بر (حقانيت) آنها برهانى فرو نفرستاده با من مجادله مىكنيد پس منتظر باشيد كه من (هم) با شما از منتظرانم (71) |
پس او و كسانى را كه با او بودند به رحمتى از خود رهانيديم و كسانى را كه آيات ما را دروغ شمردند و مؤمن نبودند ريشه كن كرديم (72) |
آيا گزارش (حال) كسانى كه پيش از آنان بودند قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهيم و اصحاب مدين و شهرهاى زير و رو شده به ايشان نرسيده است پيامبرانشان دلايل آشكار برايشان آوردند خدا بر آن نبود كه به آنان ستم كند ولى آنان بر خود ستم روا مى داشتند (70)
سوره ده یونس
و خبر نوح را بر آنان بخوان آنگاه كه به قوم خود گفت اى قوم من اگر ماندن من (در ميان شما) و اندرز دادن من به آيات خدا بر شما گران آمده است (بدانيد كه من) بر خدا توكل كرده ام پس (در) كارتان با شريكان خود همداستان شويد تا كارتان بر شما ملتبس ننمايد سپس در باره من تصميم بگيريد و مهلتم ندهيد (71) |
|
و اگر روى گردانيديد من مزدى از شما نمى طلبم پاداش من جز بر عهده خدا نيست و مامورم كه از گردن نهندگان باشم (72) |
|
پس او را تكذيب كردند آنگاه وى را با كسانى كه در كشتى همراه او بودند نجات داديم و آنان را جانشين (تبهكاران) ساختيم و كسانى را كه آيات ما را تكذيب كردند غرق كرديم پس بنگر كه فرجام بيمداده شدگان چگونه بود (73) |
|
آنگاه پس از وى رسولانى را به سوى قومشان برانگيختيم و آنان دلايل آشكار برايشان آوردند ولى ايشان بر آن نبودند كه به چيزى كه قبلا آن را دروغ شمرده بودند ايمان بياورند اين گونه ما بر دلهاى تجاوزكاران مهر مى نهيم (74) |
|
سوره یازده هود
و به راستى نوح را به سوى قومش فرستاديم (گفت) من براى شما هشداردهنده اى آشكارم (25) |
كه جز خدا را نپرستيد زيرا من از عذاب روزى سهمگين بر شما بيمناكم (26) |
پس سران قومش كه كافر بودند گفتند ما تو را جز بشرى مثل خود نمى بينيم و جز (جماعتى از) فرومايگان ما آن هم نسنجيده نمى بينيم كسى تو را پيروى كرده باشد و شما را بر ما امتيازى نيست بلكه شما را دروغگو مى دانيم (27) |
گفت اى قوم من به من بگوييد اگر از طرف پروردگارم حجتى روشن داشته باشم و مرا از نزد خود رحمتى بخشيده باشد كه بر شما پوشيده است آيا ما (بايد) شما را در حالى كه بدان اكراه داريد به آن وادار كنيم (28) |
و اى قوم من بر اين (رسالت) مالى از شما درخواست نمىكنم مزد من جز بر عهده خدا نيست و كسانى را كه ايمان آورده اند طرد نمىكنم قطعا آنان پروردگارشان را ديدار خواهند كرد ولى شما را قومى مى بينم كه نادانى مى كنيد (29) |
و اى قوم من اگر آنان را برانم چه كسى مرا در برابر خدا يارى خواهد كرد آيا عبرت نمى گيريد (30) |
و به شما نمىگويم كه گنجينه هاى خدا پيش من است و غيب نمى دانم و نمى گويم كه من فرشته ام و در باره كسانى كه ديدگان شما به خوارى در آنان مىنگرد نمى گويم خدا هرگز خيرشان نمى دهد خدا به آنچه در دل آنان است آگاه تر است (اگر جز اين بگويم) من در آن صورت از ستمكاران خواهم بود (31) |
گفتند اى نوح واقعا با ما جدال كردى و بسيار (هم) جدال كردى پس اگر از راستگويانى آنچه را (از عذاب خدا) به ما وعده مى دهى براى ما بياور (32) |
گفت تنها خداست كه اگر بخواهد آن را براى شما مى آورد و شما عاجز كننده (او) نخواهيد بود (33) |
و اگر بخواهم شما را اندرز دهم در صورتى كه خدا بخواهد شما را بيراه گذارد اندرز من شما را سودى نمى بخشد او پروردگار شماست و به سوى او باز گردانيده مى شويد (34) |
يا (در باره قرآن) مى گويند آن را بربافته است بگو اگر آن را به دروغ سر هم كرده ام گناه من بر عهده خود من است و(لى) من از جرمى كه به من نسبت مىدهيد بركنارم (35) |
و به نوح وحى شد كه از قوم تو جز كسانى كه (تاكنون) ايمان آورده اند هرگز (كسى) ايمان نخواهد آورد پس از آنچه مى كردند غمگين مباش (36) |
و زير نظر ما و (به) وحى ما كشتى را بساز و در باره كسانى كه ستم كردهاند با من سخن مگوى چرا كه آنان غرق شدنى اند (37) |
و (نوح) كشتى را مى ساخت و هر بار كه اشرافى از قومش بر او مى گذشتند او را مسخره مىكردند مى گفت اگر ما را مسخره مى كنيد ما (نيز) شما را همان گونه كه مسخره مى كنيد مسخره خواهيم كرد (38) |
به زودى خواهيد دانست چه كسى را عذابى خواركننده درمى رسد و بر او عذابى پايدار فرود مى آيد (39) |
تا آنگاه كه فرمان ما دررسيد و تنور فوران كرد فرموديم در آن (كشتى) از هر حيوانى يك جفت با كسانت مگر كسى كه قبلا در باره او سخن رفته است و كسانى كه ايمان آورده اند حمل كن و با او جز (عده) اندكى ايمان نياورده بودند (40) |
و (نوح) گفت در آن سوار شويد به نام خداست روانشدنش و لنگرانداختنش بى گمان پروردگار من آمرزنده مهربان است (41) |
و آن (كشتى) ايشان را در ميان موجى كوه آسا مى برد و نوح پسرش را كه در كنارى بود بانگ درداد اى پسرك من با ما سوار شو و با كافران مباش (42) |
گفت به زودى به كوهى پناه مى جويم كه مرا از آب در امان نگاه مى دارد گفت امروز در برابر فرمان خدا هيچ نگاهدارنده اى نيست مگر كسى كه (خدا بر او) رحم كند و موج ميان آن دو حايل شد و (پسر) از غرق شدگان گرديد (43) |
و گفته شد اى زمين آب خود را فرو بر و اى آسمان (از باران) خوددارى كن و آب فرو كاست و فرمان گزارده شده و (كشتى) بر جودى قرار گرفت و گفته شد مرگ بر قوم ستمكار (44) |
و نوح پروردگار خود را آواز داد و گفت پروردگارا پسرم از كسان من است و قطعا وعده تو راست است و تو بهترين داورانى (45) |
فرمود اى نوح او در حقيقت از كسان تو نيست او (داراى) كردارى ناشايسته است پس چيزى را كه بدان علم ندارى از من مخواه من به تو اندرز مىدهم كه مبادا از نادانان باشى (46) |
گفت پروردگارا من به تو پناه مىبرم كه از تو چيزى بخواهم كه بدان علم ندارم و اگر مرا نيامرزى و به من رحم نكنى از زيانكاران باشم (47) |
گفته شد اى نوح با درودى از ما و بركت هايى بر تو و بر گروه هايى كه با تواند فرود آى و گروههايى هستند كه به زودى برخوردارشان مىكنيم سپس از جانب ما عذابى دردناك به آنان مىرسد (48) |
اين از خبرهاى غيب است كه آن را به تو وحى مىكنيم پيش از اين نه تو آن را مى دانستى و نه قوم تو پس شكيبا باش كه فرجام (نيك) از آن تقواپيشگان است (49) |
و اى قوم من زنهار تا مخالفت شما با من شما را بدانجا نكشاند كه (بلايى) مانند آنچه به قوم نوح يا قوم هود يا قوم صالح رسيد به شما (نيز) برسد و قوم لوط از شما چندان دور نيست (89) |
و از پروردگار خود آمرزش بخواهيد سپس به درگاه او توبه كنيد كه پروردگار من مهربان و دوستدار (بندگان) است (90) |
سوره چهارده ابراهیم
آيا خبر كسانى كه پيش از شما بودند قوم نوح و عاد و ثمود و آنانكه بعد از ايشان بودند (و) كسى جز خدا از آنان آگاهى ندارد به شما نرسيده است فرستادگانشان دلايل آشكار برايشان آوردند ولى آنان دستهايشان را (به نشانه اعتراض) بر دهانهايشان نهادند و گفتند ما به آنچه شما بدان ماموريت داريد كافريم و از آنچه ما را بدان مى خوانيد سخت در شكيم (9)
سوره هفده اسرا
(اى) فرزندان كسانى كه (آنان را در كشتى) با نوح برداشتيم راستى كه او بندهاى سپاسگزار بود (3) |
و در كتاب آسمانى(شان) به فرزندان اسرائيل خبر داديم كه قطعا دو بار در زمين فساد خواهيد كرد و قطعا به سركشى بسيار بزرگى برخواهيد خاست (4) |
پس آنگاه كه وعده (تحقق) نخستين آن دو فرا رسد بندگانى از خود را كه سخت نيرومندند بر شما مى گماريم تا ميان خانه ها(يتان براى قتل و غارت شما) به جستجو درآيند و اين تهديد تحقق يافتنى است (5) |
پس (از چندى) دوباره شما را بر آنان چيره مىكنيم و شما را با اموال و پسران يارى مىدهيم و (تعداد) نفرات شما را بيشتر مى گردانيم (6) |
و چه بسيار نسلها را كه ما پس از نوح به هلاكت رسانديم و پروردگار تو به گناهان بندگانش بس آگاه و بيناست (17) |
هر كس خواهان (دنياى) زودگذر است به زودى هر كه را خواهيم (نصيبى) از آن مىدهيم آنگاه جهنم را كه در آن خوار و رانده داخل خواهد شد براى او مقرر مى داريم (18) |
سوره نوزده مریم
آنان كسانى از پيامبران بودند كه خداوند بر ايشان نعمت ارزانى داشت از فرزندان آدم بودند و از كسانى كه همراه نوح (بر كشتى) سوار كرديم و از فرزندان ابراهيم و اسرائيل و از كسانى كه (آنان را) هدايت نموديم و برگزيديم (و) هر گاه آيات (خداى) رحمان بر ايشان خوانده مىشد سجده كنان و گريان به خاك مى افتادند (58) |
آنگاه پس از آنان جانشينانى به جاى ماندند كه نماز را تباه ساخته و از هوس ها پيروى كردند و به زودى (سزاى) گمراهى (خود) را خواهند ديد (59) |
مگر آنان كه توبه كرده و ايمان آورده و كار شايسته انجام دادند كه آنان به بهشت درمىآيند و ستمى بر ايشان نخواهد رفت (60) |
باغهاى جاودانى كه (خداى) رحمان به بندگانش در جهان ناپيدا وعده داده است در حقيقت وعده او انجامشدنى است (61) |
سوره بیست و یک انبیا
و نوح را (ياد كن) آنگاه كه پيش از (ساير پيامبران) ندا كرد پس ما او را اجابت كرديم و وى را با خانوادهاش از بلاى بزرگ رهانيديم (76) |
و او را در برابر مردمى كه نشانههاى ما را به دروغ گرفته بودند پيروزى بخشيديم چرا كه آنان مردم بدى بودند پس همه ايشان را غرق كرديم (77) |
سوره بیست و دو حج
و اگر تو را تكذيب كنند قطعا پيش از آنان قوم نوح و عاد و ثمود (نيز) به تكذيب پرداختند (42)
سوره بیست و سه مومنون
و به يقين نوح را به سوى قومش فرستاديم پس (به آنان) گفت اى قوم من خدا را بپرستيد شما را جز او خدايى نيست مگر پروا نداريد (23) |
و اشراف قومش كه كافر بودند گفتند اين (مرد) جز بشرى چون شما نيست مىخواهد بر شما برترى جويد و اگر خدا مىخواست قطعا فرشتگانى مىفرستاد (ما)در ميان پدران نخستين خود چنين (چيزى) نشنيده ايم (24) |
او نيست جز مردى كه در وى (حال) جنون است پس تا چندى در بارهاش دست نگاه داريد (25) |
(نوح) گفت پروردگارا از آن روى كه دروغزنم خواندند مرا يارى كن (26) |
پس به او وحى كرديم كه زير نظر ما و (به) وحى ما كشتى را بساز و چون فرمان ما دررسيد و تنور به فوران آمد پس در آن از هر نوع (حيوانى) دو تا (يكى نر و ديگرى ماده) با خانواده ات بجز كسى از آنان كه حكم (عذاب ) بر او پيشى گرفته است وارد كن در باره كسانى كه ظلم كردهاند با من سخن مگوى زيرا آنها غرق خواهند شد (27) |
و چون تو با آنان كه همراه تواند بر كشتى نشستى بگو ستايش خدايى را كه ما را از (چنگ) گروه ظالمان رهانيد (28) |
و بگو پروردگارا مرا در جايى پربركت فرود آور (كه) تو نيكترين مهمان نوازانى (29) |
در حقيقت در اين (ماجرا) عبرتهايى است و قطعا ما آزمايش كننده بوديم (30) |
سپس بعد از آنان نسل(هايى) ديگر پديد آورديم (31) |
سوره بیست و پنج فرقان
و قوم نوح را آنگاه كه پيامبران (خدا) را تكذيب كردند غرقشان ساختيم و آنان را براى (همه) مردم عبرتى گردانيديم و براى ستمكاران عذابى پر درد آماده كرده ايم (37)
سوره بیست وشش شعرا
قوم نوح پيامبران را تكذيب كردند (105) |
|
چون برادرشان نوح به آنان گفت آيا پروا نداريد (106) |
|
من براى شما فرستادهاى در خور اعتمادم (107) |
|
از خدا پروا كنيد و فرمانم ببريد (108) |
|
و بر اين (رسالت) اجرى از شما طلب نمىكنم اجر من جز بر عهده پروردگار جهانيان نيست (109) |
|
پس از خدا پروا كنيد و فرمانم ببريد (110) |
|
گفتند آيا به تو ايمان بياوريم و حال آنكه فرومايگان از تو پيروى كرده اند (111) |
|
(نوح) گفت به (جزئيات) آنچه مىكرده اند چه آگاهى دارم (112) |
|
حسابشان اگر درمىيابيد جز با پروردگارم نيست (113) |
|
و من طردكننده مؤمنان نيستم (114) |
|
من جز هشداردهندهاى آشكار (بيش) نيستم (115) |
|
گفتند اى نوح اگر دست برندارى قطعا از (جمله) سنگسارشدگان خواهى بود (116) |
|
گفت پروردگارا قوم من مرا تكذيب كردند (117) |
|
ميان من و آنان فيصله ده و من و هر كس از مؤمنان را كه با من است نجات بخش (118) |
|
پس او و هر كه را در آن كشتى آكنده با او بود رهانيديم (119) |
|
آنگاه باقىماندگان را غرق كرديم (120) |
|
قطعا در اين (ماجرا درس) عبرتى بود و(لى) بيشترشان ايمان آورنده نبودند (121) |
|
و در حقيقت پروردگار تو همان شكست ناپذير مهربان است (122) |
|
سوره بیست ونه عنکبوت
و به راستى نوح را به سوى قومش فرستاديم پس در ميان آنان نهصد و پنجاه سال درنگ كرد تا طوفان آنها را در حالى كه ستمكار بودند فرا گرفت (14) |
|
و او را با كشتى نشينان برهانيديم و آن (سفينه) را براى جهانيان عبرتى گردانيديم (15) |
|
سوره سی وسه احزاب
و (ياد كن) هنگامى را كه از پيامبران پيمان گرفتيم و از تو و از نوح و ابراهيم و موسى و عيسى پسر مريم و از (همه) آنان پيمانى استوار گرفتيم (7) |
تا راستان را از صدقشان باز پرسد و براى كافران عذابى دردناك آماده كرده است (8) |
سوره سی وهفت صافات
و نوح ما را ندا داد و چه نيك اجابت كننده بوديم (75) |
و او و كسانش را از اندوه بزرگ رهانيديم (76) |
و (تنها) نسل او را باقى گذاشتيم (77) |
و در ميان آيندگان (آوازه نيك) او را بر جاى گذاشتيم (78) |
درود بر نوح در ميان جهانيان (79) |
ما اين گونه نيكوكاران را پاداش مىدهيم (80) |
به راستى او از بندگان مؤمن ما بود (81) |
سپس ديگران را غرق كرديم (82) |
سوره سی وهشت صاد
پيش از ايشان قوم نوح و عاد و فرعون صاحب (عمارت و) خرگاه ها تكذيب كردند (12)
سوره چهل غافر
پيش از اينان قوم نوح و بعد از آنان دسته هاى مخالف (ديگر) به تكذيب پرداختند و هر امتى آهنگ فرستاده خود را كردند تا او را بگيرند و به (وسيله) باطل جدال نمودند تا حقيقت را با آن پايمال كنند پس آنان را فرو گرفتم آيا چگونه بود كيفر من (5)
(از سرنوشتى) نظير سرنوشت قوم نوح و عاد و ثمود و كسانى كه پس از آنها (آمدند) و (گرنه) خدا بر بندگان (خود) ستم نمى خواهد (31)
سوره چهل ودو شوری
از (احكام) دين آنچه را كه به نوح در باره آن سفارش كرد براى شما تشريع كرد و آنچه را به تو وحى كرديم و آنچه را كه در باره آن به ابراهيم و موسى و عيسى سفارش نموديم كه دين را برپا داريد و در آن تفرقه اندازى مكنيد بر مشركان آنچه كه ايشان را به سوى آن فرا مى خوانى گران مىآيد خدا هر كه را بخواهد به سوى خود برمىگزيند و هر كه را كه از در توبه درآيد به سوى خود راه مى نمايد (13)
سوره پنجاه قاف
به نام خداوند رحمتگر مهربان |
قاف سوگند به قرآن باشكوه (1) |
(كه آنان نگرويدند) بلكه از اينكه هشداردهندهاى از خودشان برايشان آمد در شگفت شدند و كافران گفتند اين (محمد و حكايت معاد) چيزى عجيب است (2) |
آيا چون مرديم و خاك شديم (زنده مىشويم) اين بازگشتى بعيد است (3) |
قطعا دانسته ايم كه زمين (چه مقدار) از اجسادشان فرو مى كاهد و پيش ما كتاب ضبط كنندهاى است (4) |
(نه) بلكه حقيقت را وقتى برايشان آمد دروغ خواندند و آنها در كارى سردرگم (مانده)اند (5) |
مگر به آسمان بالاى سرشان ننگريستهاند كه چگونه آن را ساخته و زينتش داده ايم و براى آن هيچ گونه شكافتگى نيست (6) |
و زمين را گسترديم و در آن لنگر(آسا كوه)ها فرو افكنديم و در آن از هر گونه جفت دل انگيز رويانيديم (7) |
(تا) براى هر بنده توبهكارى بينش افزا و پندآموز باشد (8) |
و از آسمان آبى پر بركت فرود آورديم پس بدان (وسيله) باغها و دانه هاى دروكردنى رويانيديم (9) |
و درختان تناور خرما كه خوشه(هاى) روى هم چيده دارند (10) |
(اينها همه) براى روزى بندگان (من) است و با آن (آب) سرزمين مردهاى را زنده گردانيديم رستاخيز (نيز) چنين است (11) |
پيش از ايشان قوم نوح و اصحاب رس و ثمود (12) |
سوره پنجاه و یک ذاریات
و قوم نوح (نيز) پيش از آن (اقوام نامبرده همين گونه هلاك شدند) زيرا آنها مردمى نافرمان بودند (46) |
و آسمان را به قدرت خود برافراشتيم و بىگمان ما (آسمان)گستريم (47) |
و زمين را گسترانيده ايم و چه نيكو گسترندگانيم (48) |
سوره پنجاه و سه نجم
و ثمود را (نيز هلاك كرد) و (كسى را) باقى نگذاشت (51) |
و پيشتر (از همه آنها) قوم نوح را زيرا كه آنان ستمگرتر و سركش تر بودند (52) |
سوره پنجاه وچهار قمر
به سرعتسوى آن دعوتگر مىشتابند كافران مىگويند امروز (چه) روز دشوارى است (8) |
پيش از آنان قوم نوح (نيز) به تكذيب پرداختند و بنده ما را دروغزن خواندند و گفتند ديوانه اى است و (بسى) آزار كشيد (9) |
تا پروردگارش را خواند كه من مغلوب شدم به داد من برس (10) |
پس درهاى آسمان را به آبى ريزان گشوديم (11) |
و از زمين چشمه ها جوشانيديم تا آب (زمين و آسمان) براى امرى كه مقدر شده بود به هم پيوستند (12) |
و او را بر (كشتى) تخته دار و ميخ آجين سوار كرديم (13) |
(كشتى) زير نظر ما روان بود (اين) پاداش كسى بود كه مورد انكار واقع شده بود (14) |
و به راستى آن (سفينه) را بر جاى نهاديم (تا) عبرتى (باشد) پس آيا پندگيرندهاى هست (15) |
پس چگونه بود عذاب من و هشدارها(ى من) (16) |
و قطعا قرآن را براى پندآموزى آسان كردهايم پس آيا پندگيرندهاى هست (17) |
سوره پنجاه وهفت حدید
و در حقيقت نوح و ابراهيم را فرستاديم و در ميان فرزندان آن دو نبوت و كتاب را قرار داديم از آنها (برخى) راه ياب (شد)ند و(لى) بسيارى از آنان بدكار بودند (26)
سوره شصت وشش تحریم
خدا براى كسانى كه كفر ورزيدهاند آن نوح و آن لوط را مثل آورده (كه) هر دو در نكاح دو بنده از بندگان شايسته ما بودند و به آنها خيانت كردند و كارى از دست (شوهران) آنها در برابر خدا ساخته نبود و گفته شد با داخل شوندگان داخل آتش شويد (10)
سوره هفتادویک نوح
به نام خداوند رحمتگر مهربان |
ما نوح را به سوى قومش فرستاديم كه قومت را پيش از آنكه عذابى دردناك به آنان رسد هشدار ده (1) |
(نوح) گفت اى قوم من من شما را هشدار دهندهاى آشكارم (2) |
كه خدا را بپرستيد و از او پروا داريد و مرا فرمان بريد (3) |
(تا) برخى از گناهانتان را بر شما ببخشايد و (اجل) شما را تا وقتى معين به تاخير اندازد اگر بدانيد چون وقت مقرر خدا برسد تاخير بر نخواهد داشت (4) |
(نوح) گفت پروردگارا من قوم خود را شب و روز دعوت كردم (5) |
و دعوت من جز بر گريزشان نيفزود (6) |
و من هر بار كه آنان را دعوت كردم تا ايشان را بيامرزى انگشتانشان را در گوشهايشان كردند و رداى خويشتن بر سر كشيدند و اصرار ورزيدند و هر چه بيشتر بر كبر خود افزودند (7) |
سپس من آشكارا آنان را دعوت كردم (8) |
باز من به آنان اعلام نمودم و در خلوت (و) پوشيده نيز به ايشان گفتم (9) |
و گفتم از پروردگارتان آمرزش بخواهيد كه او همواره آمرزنده است (10) |
(تا) بر شما از آسمان باران پى در پى فرستد (11) |
و شما را به اموال و پسران يارى كند و برايتان باغها قرار دهد و نهرها براى شما پديد آورد (12) |
شما را چه شده است كه از شكوه خدا بيم نداريد (13) |
و حال آنكه شما را مرحله به مرحله خلق كرده است (14) |
مگر ملاحظه نكرده ايد كه چگونه خدا هفت آسمان را توبرتو آفريده است (15) |
و ماه را در ميان آنها روشنايى بخش گردانيد و خورشيد را (چون) چراغى قرار داد (16) |
و خدا(ست كه) شما را (مانند) گياهى از زمين رويانيد (17) |
سپس شما را در آن بازمىگرداند و بيرون مىآورد بيرون آوردنى (عجيب) (18) |
و خدا زمين را براى شما فرشى (گسترده) ساخت (19) |
تا در راههاى فراخ آن برويد (20) |
نوح گفت پروردگارا آنان نافرمانى من كردند و كسى را پيروى نمودند كه مال و فرزندش جز بر زيان وى نيفزود (21) |
و دست به نيرنگى بس بزرگ زدند (22) |
و گفتند زنهار خدايان خود را رها مكنيد و نه ود را واگذاريد و نه سواع و نه يغوث و نه يعوق و نه نسر را (23) |
و بسيارى را گمراه كردهاند (بار خدايا) جز بر گمراهى ستمكاران ميفزاى (24) |
(تا) به سبب گناهانشان غرقه گشتند و (پس از مرگ) در آتشى درآورده شدند و براى خود در برابر خدا يارانى نيافتند (25) |
و نوح گفت پروردگارا هيچ كس از كافران را بر روى زمين مگذار (26) |
چرا كه اگر تو آنان را باقى گذارى بندگانت را گمراه مىكنند و جز پليدكار ناسپاس نزايند (27) |
پروردگارا بر من و پدر و مادرم و هر مؤمنى كه در سرايم درآيد و بر مردان و زنان با ايمان ببخشاى و جز بر هلاكت ستمگران ميفزاى (28)
داستانهای دیگر در قرآن مبین
|
گفتا که ای بنده من تو از منی بسوی من خواهی گشت-----------------یکبار اگر توبه کنی بسوی نور خواهی گشت محقق و نویسنده: سیروس مجللی www.quran19.ir